زیر پوشش ( ای از توری سیاه)
با شهوتی الوده از عشق ، اه میدرخشی
قطعه ای از عشقم را میگریم
ابریشم وجودت طابوت را در بر گرفته است
تا اشک های ماتم زده ای را پذیرا باشد
بدن را در احاطه ی خویش در می اورد و قالب دیدگان را غمگین میسازد
شمیمی از بهشت
مانند او ، برای همیشه در ابهام باقی میماند
در چشمان پر از اشک هایم
فروغ دیدگانم رو به زوال پیش میرود
اندوهم را یاری رسان تا غالب باشد
ارامشت ، بافتن غم
غمهای من را بر روی میله های(بافتنی)ات بیاویز
شکوهی الهی
بدن را در احاطه ی خویش در می اورد و قالب دیدگان را غمگین میسازد
بوسه ها خزان را بدرود میگوید
مانند او ، برای همیشه در ابهام باقی میماند
من عاشقش بودم ... ولی حالا او رفته است
(رویارویی بسیار دشوار است )
چیرگی .... گردباد غم دل میگشاید
اگر من هم از این زمین رخت بر بستم
با بهشتمان که بسویش فرار میکنیم یکی خواهم شد
لطفی اسمانی بهمراه ابزاری برای ارامش